Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-03@04:29:50 GMT

خاطرات از نخستین کنسرت شجریان در ایران

تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۳۱۵۶۷

خاطرات از نخستین کنسرت شجریان در ایران

ایسنا/فارس چهل روز از فراغ خسرو آواز ایران، محمدرضا شجریان گذشته؛ هنرمندی که اشعار حافظ و سعدی، شاعران پرآوازه شیرازی همواره دستمایه‌ی بسیاری از آثارش بوده و در اولین کنسرتش، شیراز هم جزو مقاصدش قرار داشته است.

ورق‌های دفتر هنر شیراز، پُر از خاطرات خوب سال‌هایی است که هنر و هنرمند به جایگاه فاخر و ارزشمند خود نشست؛ یکی از بهترین خاطرات علاقه‌مندان و فعالان هنر موسیقی، حضور مرحوم محمدرضا شجریان در شیراز و کنسرتی است که در فضای باز ورزشگاه حافظیه اجرا کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزهای حضور شجریان در شیراز، ورق‌های دفتر خاطرات ماندگار افرادی‌ست که این گزارش را ساخته، روزهایی از مهرماه سال 1372 که برای نخستین بار، قرار کنسرت موسیقی سنتی ایران، در شیراز گذاشته شد، کسانیکه برنامه‌ریز یا شرکت کننده در این رویداد آن سال‌های دور بودند.

محمد علی سروش که آن زمان به عنوان کارشناس مسئول در اداره ادبی هنری فرهنگ و ارشاد فارس فعالیت می‌کرد، یک پای این خاطرات است؛ او که به نمایندگی از ارشاد فارس برای دعوت از شجریان به تهران رفته بود، از پرواز استاد بسیار غمگین است و از دل بی‌قراری می‌گوید که دلیل بی‌قراری اش، قرار گرفتن شجریان در دنیای جاودانه است.

 سروش می‌گوید: شجریان آسمانی مرامی بود که جاودانه زیست و جاودانه ماند و آبروی موسیقی ایران و نماد فرهنگ و شور زندگی‌ست، متاسفم، باید به خودمان تسلیت بگوئیم، به فرهنگمان، به هنرمان، ولی تنها جای امیدواری اینست که آثار ماندگارش می‌تواند دل بیقرار را قرار دهد.

او با بیان اینکه از بیاد آوردن خاطرات حضور شجریان در شیراز هنوز هم سر شوق می‌آید، می‌افزاید: برگزاری این کنسرت در سال ۷۲ حسب اتفاق و حسن اتفاق این بود که در مهرماه این اتفاق افتاد که هم زاد روز استاد است و هم درگذشت ایشان.

سروش با یادآوری اینکه به واسطه شغلش افتخار مسئولیت کنسرت شجریان را در آن سال عهده دار بود، اضافه می‌کند: چون در آن سال ها این کنسرت جزو اولین اجراهای صحنه‌ای به شمار می‌رفت که قرار بود در شیراز اجرا شود و متداول نبود، مخصوصا در حوزه موسیقی، لذا کار از خیلی جهات یک مقدار سخت بود و نیاز به هماهنگی های زیادی داشت.

او ادامه می‌دهد: در خصوص مقدمات صحبت و موافقت اداره کل و موافقت های دیگر در حوزه استان گرفته شد و برای این کار باید با استاد و افراد همکار ایشان تماس می‌گرفتیم و موافقتشان را جلب می‌کردیم، بعد از چندین تماس تلفنی، به تهران سفر کرده و به دفتر دل آواز که اگر اشتباه نکنم، میدان هفت تیر بود، رفتم.

سروش می‌گوید: ابتدا از طریق مسئول هماهنگی ایشان که برادرشان بودند، آقای علیرضا شجریان، و بعد با خودشان صحبت کردم که با گشاده رویی و با نگاه مثبتی که نسبت به شیراز و حافظ داشتند پذیرفتند، قرار شد که ما کارهای هماهنگی را انجام دهیم و حدود وقتش تعیین شد که در مهرماه باشد ولی ساعت و روز و مکان را قرار شد که با هماهنگی مشخص کنیم.

او می‌افزاید: بعد از آن قرار ملاقاتی که در تهران داشتیم و صحبت کردیم و موافقتی که داشتیم، برادرشان به شیراز آمدند و برای انتخاب محل به اتفاق راه افتادیم، با توجه به اینکه قبلا چنین کاری کمتر انجام شده بود و مشکلات خاص خود را داشت و باید محل مناسبی انتخاب می‌شد؛ ضمن اینکه تاکید استاد هم بر محل مناسب قرار داشت.

سروش ادامه می‌دهد: مکان های مختلفی را در شیراز رفتیم، باغ عفیف آباد که اجازه ندادند، یک سالن ورزشی که نشد و موارد دیگری را که هر کدام به دلیلی امکانش فراهم نشد.

او با یادآوری اینکه جست و جو برای انتخاب محل، چند روز ادامه داشت و از یافتن چنین مکانی ناامید شده بودند، می‌گوید: یکی از همان روزهایی که آمده بودیم حافظیه به اتفاق اخوی استاد شجریان که حالا نمیدانم از پاک طینتی خود استاد بود یا روح قدسی حضرت حافظ، حین خروج از حافظیه، به سمت ورزشگاه حافظیه که درهایش باز بود رفتم و پیشنهاد دادم که بازدیدی داشته باشیم، سمت راست ورزشگاه آن زمان یک استخر بود و سمت چپ یک زمین هندبال بیضی شکل، در برشور هم زمین بسکتبال قید شده است.

سروش با بیان اینکه آن جا آمادگی لازم را نداشت و نیاز بود تعمیراتی جزئی انجام شود، می‌افزاید: در نهایت آنجا به عنوان مکانی که مقابل آرامگاه حضرت حافظ و محلی وسیع و خوب است، مد نظر قرار گرفت، در صحبت با رئیس تربیت بدنی وقت، از یک جهاتی گفتند که حالا نمی‌شود و از جهتی گفتند می‌شود و در نهایت پذیرفتند.

او ادامه می‌دهد: آن محل، تعمیرات و تغییراتی نیاز داشت، مثلا سکوهای دورتادور، سیمانی بود و نامناسب برای نشستن، در نهایت تشک‌هایی برای این فضا درست کردیم و وسط زمین را صندلی چیدیم و کار به شکل نسبی برای اجرا آماده شد و از آن طرف هم کارهای فرهنگی و تبلیغی مثل طراحی و چاپ برشور و ... که باید صحبت می‌کردیم و تاکید و سفارش استاد هم بر این بود که این کار هم مثل سایر کارها در نهایت کمال باشد؛ ایشان گفتند که باید قبل از اجرا متنی را ضبط کنم و قبل از اجرا پخش شود؛ متنی فاخر برای این مرحله تنظیم و ضبط کردند که قبل از اجرا پخش شد.

سروش می‌افزاید: قبل از اجرا باید اقداماتی را برای بروشور و نظم و انضباط انجام می‌دادیم، چون این تجربه در شیراز برای اولین بار رقم می‌خورد، باید در این موارد با حساسیت ورود می‌کردیم، در برشور قید شد که نظم محل برعهده هنرمندان جوان اداره کل فرهنگ و ارشاد و انجمن سینمای جوان است؛ بنابراین اصلا در محوطه نیازی به حضور افراد غیر هنرمند از دستگاه‌های نظامی و انتظامی نبود، فضا کاملا فرهنگی بود و افراد با لباسهای متحدالشکل و کارت شناسایی، قرار بود 6 شب این برنامه را نظم دهی کنند، البته مسئله‌ای حادث شد و به آخرین شب نرسید.

او به یاد می‌آورد که مسئولیت صدای کنسرت را استاد شجریان عهده‌دار شده بود و صدابرداران خبره‌ای در اختیار داشت، قطعات در دو بخش سه گاه و شور، پیش بینی شده بود، سه گاه شامل پیش درآمد چهار مضراب آقای پیرنیاکان و تصنیف آسمان عشق و بعد هم تصنیف تار زلف و غم عشق از شیدا  و در قسمت شور هم پیش درآمد چهار مضراب شور از آقای پیرنیاکان بود و ساز و آواز و تصنیف سلسه مو، آهنگ آقای پیرنیاکان و غزل سعدی و تصنیف یاد ایام که در نهایت هم این کنسرت به عنوان یاد ایام مطرح شد و البته آهنگ‌های خراسانی هم اجرا شد.

سروش نوازندگان آن کنسرت را به خاطر آورده و می‌گوید: آقایان پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، محمد فیروزی (که بربط می نواختند)، سعید فرجپوری کمانچه، عطایی هم سنتور و البته آقای هایون شجریان هم که آن زمان هجده سالشان بود تنبک می نواختند، عنوان گروه استاد شجریان هم آوا بود.

او در ادامه سکوت کوتاهی کرده و انگار نکته مهمی را به یاد می‌آورد، می‌گوید: یک نکته بگویم خدمتتان که از همان روز اول که خدمت استاد شجریان صحبت کردیم، ایشان نظرشان بر آن قرار گرفت که عواید کنسرت باید به نفع اتمام مدرسه رستم آباد رودبار باشد، ما هم در برشور قید کردیم.

سروش که حالا خیالش از اینکه موضوع مهم را از قلم نینداخته، می‌افزاید: در پنج شب اجرای استاد شجریان که بهای بلیط آن پانصد تومان بود و برای دانشجویان هم پنجاه درصد تخفیف داشت، هر شب ظرفیت کاملا پر شد و نزدیک به چهار هزار نفر در هر اجرا حضور داشتند، یعنی بیش از بیست هزار نفر در آن کنسرت حضور داستند و نکته دیگر اینکه شب ششم به تربیت بدنی اختصاص داشت به دلیل آنکه محل را در اختیارمان گذاشته بود، اما صبح روزی که شبش پنجمین اجرا بود، از فرمانداری اطلاع دادند که ششمین شب نباید اجرا شود، به همین دلیل شب پنجم تعدادی صندلی به ظرفیت اضافه کردیم و به تربیت بدنی اختصاص دادیم.

او به خاطر می‌آورد که طی پنج روز حضور استاد در شیراز، بازدیدهایی از تخت جمشید، نقش رستم و پاسارگاد هم انجام شد. علاوه بر آن نشستی در خانه فرهنگ واقع در پارک آزادی برگزار شد و علاقه‌مندان با استاد از نزدیک دیدار می‌کردند.

سروش حضور مرحوم رضوی سروستانی را هم به یاد آورده و می‌افزاید: اهالی موسیقی ولعی سیری ناپذیر برای دیدار با استاد داشتند و البته در همه این برنامه‌ها، آقای افراسیابی که مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس بودند، همت ویژه‌ای را خرج کردند و همکاری بسیار خوبی داشتند؛ البته دکور سن هم کار آقای مهدی فقیه بود و آقای همافر که بعدها مدیرکل ارشاد فارس شدند، مجری برنامه بودند.

حسن مشکین فام، نقاش، عکاس و پژوهشگر معاصر شیراز نیز از افرادی‌ست که آن روزها را خوب به خاطر دارد، این هنرمند، در خاطراتش نوشته است که:

"دهه  ١٣٧٠، از دوران بسیار پر جنب و جوش فعالیت‌های من در زمینه انجام کارهای هنریم، بخصوص  در زمینه عکاسی و طراحی از چهره های برجسته فرهنگی و هنری فارس و ایران بود که با حضور مستمر در محافل هنری و ملاقات با آنها در شیراز و تهران و سایر نقاط موجب تهیه آرشیوی ارزشمند شامل صدها طرح و عکس و فیلم  و گفت و گو و گزارش و همچنین ارتباط و نامه نگاری و دستخط نظرات ایشان درباره هنر به طور عام و کارها و آثار من به طورخاص بود.

یادگارهایی بسیار ارزشمند و افتخارآمیز که موهبت برخورداری از آن نصیب اینجانب گردیده و موجب برپایی اولین نمایشگاه بزرگ عکس ازچهره های معاصر فارس در سال ١٣٧٦ و همچنین اولین نمایشگاه بزرگ عکس چهره های برجسته فرهنگی و هنری معاصرایران در خانه عکاسان ایران در تهران در سال ١٣٧٨ با حضورخود شخصیتها برگزار گردید، که  طراحی و عکاسی از چهره جاودانه مرد موسیقی و فرهنگ ایران، زنده یاد استاد محمدرضا شجریان یکی از آن موارد است، که اولین طرح ازچهره ایشان در ١٧ مهرماه سال ١٣٧٢  و درحین اجرای کنسرت ایشان به صورت زنده درحافظیه شیراز (کنسرت یادایام) به انجام رسید و سایردستخط ها و طرحها و عکسها در سفرها و ملاقاتهای بعدی از جمله حضور ایشان در یاد روز استاد سخن در آرامگاه سعدی و تجلیل از استاد نورالدین رضوی سروستانی و همچنین در سال ١٣٧٧و حضور در جلسه کانون ادب و فرهنگ فارس درمنزل زنده یاد استاد ناصرامامی در شیراز ازجمله این موارد است..."

اما مهدی فقیه، هنرمند پیشکسوت شیرازی، بازیگر سینما و تلویزیون نیز خاطراتی از مهر سال 1372 و حضور استاد شجریان در شیراز دارد.

این هنرمند، در خصوص خاطراتش می‌گوید: دعوت از استاد شجریان سال 1372 توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس انجام شد، آن زمان آقای افراسیابی مدیر کل بودند و توسط ایشان موضوع پیگیری شد، این دعوت پس از زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد که قرار بود در آنجا مدرسه ای ساخته شود.

فقیه اضافه می‌کند: از استاد شجریان دعوت شد و ایشان قبول کردند و به شیراز آمدند برای اجرای کنسرت یاد ایام، قبول این دعوت هم بیشتر به خاطر ساخت مدرسه در منجیل استفاده از عواید کنسرت در آن کار بود، که همینگونه شد.

این بازیگر سینما و تلویزیون، به خاطر دارد که برنامه بسیار عالی برگزار شد و البته یک روز خوب که با حضور مرحوم رضوی سروستانی و استاد شجریان در حافظیه رقم خورده است، فقیه در مورد آن روز می‌گوید: ما به حافظیه رفتیم، آقای رضوی سروستانی هم بودند، در حافظیه تفالی به حافظ زدیم و کتاب حافظ را به استاد شجریان دادند و آقای شجریان هم با توجه به علاقه خاصی که به آقای رضوی سروستانی داشتند حافظ را به ایشان دادند که ایشان شعر را بخوانند. وقتی آقای رضوی سروستانی شعر را دیدند، دیوان حافظ را بستند و آن شعر را خواندند و دستگاهی که انتخاب کردند برای اجرای آن شعر، بسیار روی استاد شجریان تاثیر گذاشت، به گونه‌ای که هیچ گاه از خاطر نمی‌برم.

مهدی فقیه با اشاره به اینکه طراحی و اجرای سن کنسرت یاد ایام استاد شجریان را عهده‌دار بوده است، می‌افزاید: پس از طراحی و ساخت سن، استاد شجریان ابراز رضایت کردند، من را صدا زدند و گفتند که اگر می‌دانستم کار را به این خوبی انجام می‌دهی، می‌گفتم که رنگ پیراهن‌هایمان را با سن هماهنگ کنیم.

این هنرمند عرصه سینما، تاکید می‌کند که قبول دعوت از سوی استاد شجریان و اختصاص عواید کنسرت برای ساخت یک مدرسه نشان از تواضع و بزرگی ایشان بود که ماندگار شد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری محمدرضا شجريان شيراز شجریان در شیراز فرهنگ و ارشاد استاد شجریان قبل از اجرا ارشاد فارس یاد ایام آن زمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۳۱۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبلیغات منفی رسانه‌های غرب درباره فتح فاو توسط ایران

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «سفیر انقلاب؛ خاطرات سفرای جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب اسلامی» نوشته الله‌کرم مشتاقی بهمن‌ماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات ایران منتشر و راهی بازار نشر شد. این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات ۱۰ سفیر جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب است و شرایط سفارتخانه‌های ایران در آن‌برهه زمانی را تصویر می‌کند. این‌تصاویر چالش‌ها و دشمنی‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران را هم در مقطع زمانی مورد اشاره نشان می‌دهند.

سفیرانی که خاطراتشان در این‌کتاب ثبت و ضبط شده به این‌ترتیب‌اند: حسن زمانی سفیر ایران در فرانسه، علی اکبر فرازی سفیر ایران در مجارستان، بهمن حسین‌پور سفیر ایران در تانزانیا و اتیوپی، احمد اجل‌لوئیان سفیر ایران در رومانی و یونان، سیدجلال ساداتیان سفیر ایران در انگلستان، سیدرضا حاج زرگرباشی سفیر ایران در بلغارستان و نیکاراگوئه، سید محمدباقر سخایی سفیر ایران در دبی و قطر، رضا سعیدمحمدی سفیر ایران در کره شمالی، احمد دستمالچیان سفیر ایران در لبنان و محمود موحدی سفیر ایران در برزیل.

تا به‌حال چهارقسمت در مرور و معرفی خاطرات سفرای حاضر در این‌کتاب در مهر منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند؛

* «خاطره برگزاری مراسم نوروز توسط سفارت ایران در لندن / می‌گفتند فکر می‌کردیم سفارت شکنجه‌گاه دارد»

* «روایت ناکامی ضدانقلاب در بهمن ۶۳ از حمله به سفارت ایران در لندن»

* «خاطره فشار فرانسه به زنان ایرانی برای استفاده از عکس‌های بی‌حجاب»

* «شروع کار سفارت در هتل و مذاکرات سفیر برای خرید جنگنده از اتیوپی»

در ادامه قسمت پنجم مرور کتاب «خاطرات سفیر» را می‌خوانیم؛

* قدم رو به جلوی بلغارستان برای نشان‌دادن حسن نیت به جمهوری اسلامی

سیدرضا حاج‌زرگرباشی از شهریور ۱۳۶۳ تا ۶۹ سفیر ایران در بلغارستان و نیکاراگوئه بوده است. او هم مانند دیگر راویان کتاب می‌گوید طی دهه ۱۳۶۰ به‌دلیل عدم افتراق زیاد بین سران مملکت، خط و خطوط سیاسی در وزارتخانه‌ها و وزارت امور خارجه رسوخ نکرده بود. نکته پرتکرار دیگر در خاطرات «سفیر انقلاب» که حاج‌زرگرباشی هم تکرارش می‌کند، این است که در دهه ۶۰ حال و هوای جبهه و ایثارگری و خدمت خالصانه، بین مسئولان کشور وجود داشت و به‌خاطر ۲ دلیل گفته‌شده، دهه ۶۰ دهه‌ای استثنایی بود.

یکی از خاطرات حاج‌زرگرباشی از دوران خدمتش، مربوط به دیدارهای او و دیگر سفرا با آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی است. او می‌گوید در اکثر این‌ملاقات‌ها که در دهه ۶۰ و دهه‌های بعد با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشته، این‌مساله قابل توجه بوده که هاشمی، مسائل اقتصادی را در اولویت قرار می‌داد و تسهیل در فروش نفت را از سفرا می‌خواست.

دستگاه‌های جاسوسی برای موید تور جنسی پهن کرده بودند اما او ضمن امتناع از پذیرش این‌مساله، در اعتراض به پهن‌کردن دام مورد اشاره، سفر خود را نیمه‌تمام گذاشت. به این‌ترتیب به‌خاطر این‌رفتار دیپلمات ایرانی، قراردادی که قرار بود با مبلغ ۲۲۰ میلیون‌دلار انجام شود، با ۱۸۰ میلیون‌دلار منعقد شدسفیر پیشین ایران در بلغارستان می‌گوید این‌کشور که روزگاری، مهد کمونیست‌های اپوزیسیون بود، برای نشان‌دادن حسن نیت به ایران و برای برقراری روابط بهتر، اجازه فعالیت‌های ضدانقلابی علیه جمهوری اسلامی را از آن‌ها سلب کرد. ضمن روایت همین‌مساله است که صحبت از محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه می‌شود و حاج‌زرگرباشی می‌گوید رفیقدوست و معاون وزیر دفاع، در سال‌های جنگ چندمرتبه به بلغارستان سفر کرده و خریدهای مهمی انجام دادند. یکی از خاطرات جالب سفیر پیشین ایران در بلغارستان درباره یکی از همین‌سفرهاکه امیر موید از مقامات وزارت دفاع در آن‌ حضور داشته و برای یک‌معامله نظامی به بلغارستان رفته است. حاج‌زرگرباشی می‌گوید دستگاه‌های جاسوسی برای موید تور جنسی پهن کرده بودند اما او که مردی مومن و متدین بود، ضمن امتناع از پذیرش این‌مساله، در اعتراض به پهن‌کردن دام مورد اشاره، سفر خود را نیمه‌تمام گذاشت و به ایران برگشت. به این‌ترتیب به‌خاطر این‌رفتار دیپلمات ایرانی، قراردادی که قرار بود با مبلغ ۲۲۰ میلیون‌دلار انجام شود، با ۱۸۰ میلیون‌دلار منعقد شد.

* افتادن بین معرکه آشوبگران و مارگزیدگی آقای سفیر

پس از بلغارستان، محل ماموریت بعدی حاج‌زرگرباشی، نیکاراگوئه بوده که محرومیت‌ها و محدودیت‌های زیادی داشته است. یکی از خاطرات این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور یادشده، وجود گزندگان و مشکل ماگزیدگی است که برای او پیش آمد. در خاطره‌ای دیگر، حاج‌زرگرباشی، روزی در خیابان، خود را بین درگیری دو گروه ساندنیست‌ها و کنتراها می‌بیند که به‌واسطه تبحر راننده محلی، موفق می‌شود از معرکه بیرون آمده و جان سالم در ببرد.

* عشق وزیر فرهنگ نیکاراگوئه به امام خمینی

سیدرضا حاج‌زرگرباشی در خاطرات خود از ماموریت نیکاراگوئه از ارنستو کاردینال مارتینز وزیر فرهنگ این‌کشور نام برده و از عشق و علاقه زیادش به امام خمینی گفته است. این‌فرد سه‌بار در دوران حیات امام با ایشان در پاریس و تهران ملاقات کرد و هنگام رحلت امام خمینی نیز به سفارت ایران در نیکاراگوئه رفته و ضمن گریه شدید، قاب عکس امام را بوسید. ارنستو کاردینال مارتینز تا لحظه مرگ در سال ۲۰۲۰ به‌عنوان یکی از علاقه‌مندان امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران در آمریکای لاتین شناخته می‌شد.

یکی دیگر از خاطرات سفیر پیشین ایران در نیکاراگوئه از این‌کشور، درباره یکی از شهروندان السالوادور در ماناگوا است که سال ۱۳۶۷ رادیویی را به‌نام جمهوری اسلامی ایران راه‌اندازی و شروع به پخش برنامه به‌زبان اسپانیایی کرد. این‌شخص براثر مطالعه کتاب‌های شهید مطهری مسلمان شد و جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر را همزمان به دین اسلام سوق داد و مسلمان کرد.

* دسته‌بندی مردمان کشورهای خلیجی به‌روایت مقام اماراتی

سید محمدباقر سخایی از اردیبهشت ۱۳۶۳ تا تیر ۶۹ در دبی و قطر عهده‌دار سفارت جمهوری اسلامی ایران بوده است. مواجهه اول او با ساکنان دبی به این‌نتیجه و جمع‌بندی منجر شده که «برای برخی از اهالی امارات، ایران یک همسایه بزرگ، پر جاذبه و از نظر پزشکی به‌خصوص چشم‌پزشکی قوی بود که هم به لحاظ نزدیکی و هم به لحاظ ارزانی در منطقه حرف اول را می‌زد. جمهوری اسلامی ایران مخصوصا شیراز محل مناسبی برای حضور اماراتی‌ها و کل اهالی منطقه برای مراجعات پزشکی بود.» (صفحه ۳۱۱)

یکی دیگر از جمع‌بندی‌ها و نتایج مشاهدات این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران، درباره روان‌شناسی مردمان حاشیه خیلج فارس است. سخایی می‌گوید هنگام پایان ماموریتش و خداحافظی از دبی، یکی از مقامات اماراتی به او گفته «کشورهای خلیجی دو دسته‌اند؛ ما و عمانی‌ها صمیمی، گرم و صادقیم اما کویتی‌ها، سعودی‌ها و قطری‌ها بدبین، متکبر و سرد هستند.» (صفحه ۳۱۴ به ۳۱۵)

اگر کسی در صحبت‌های خود به وسعت کم و کوچک‌بودن قطر اشاره می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و آن را تحقیرآمیز و توهین تلقی می‌کردند. گاهی طرف قطری می‌گفت برخی ایرانی‌ها چنان با ما رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند که گویی وسعت کم قطر به معنی فکر محدود و معلومات کم ما از جهان هستی استسخایی در سال‌های دهه ۶۰ و دفاع مقدس در قطر حضور داشته و اولین‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در این‌کشور محسوب می‌شود، می‌گوید کشورهای عربی به‌دلیل فضای متشنجی که رسانه‌های غربی ایجاد کرده بودند، تصور می‌کردند فتح فاو توسط ایران مقدمه‌ای برای حضور جمهوری اسلامی در خاک آن‌ها خواهد بود. او همچنین می‌گوید در سه‌چهارماه ابتدایی ماموریتش، همیشه دو نفر مسلح به‌صورت مثلا نامحسوس همه‌جا او را تعقیب می‌کردند که ماموران حکومتی قطر بودند. او روایت جالبی از خلق و خو و رسم و رسومات اخلاقی مردم قطر دارد:

«در مهمانی‌ها اگر یک‌مهمان خارجی طبق سنت آن‌ها با دست غذا می‌خورد، بسیار خوشحال می‌شدند و آن را نشانه احترام به خود می‌دانستند. یا مثلا استفاده از تسبیح کهربا را نشانه‌ای از دوستی و صمیمیت طرف مقابل با خود می‌پنداشتند. از سوی دیگر، اگر کسی در صحبت‌های خود به وسعت کم و کوچک‌بودن قطر اشاره می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و آن را تحقیرآمیز و توهین تلقی می‌کردند. گاهی طرف قطری می‌گفت برخی ایرانی‌ها چنان با ما رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند که گویی وسعت کم قطر به معنی فکر محدود و معلومات کم ما از جهان هستی است!» (صفحه ۳۲۴)

فشار رسانه‌ای، سیاسی و تبلیغات دولت بعثی صدام حسین و متحدان غربی و عربی‌اش، باعث شکل‌گیری شرایطی شده بود که طی سال‌های دهه ۶۰ کمتر هیات اقتصادی‌ای حاضر می‌شد از قطر راهی ایران شود و سفرهای تجاری عموما یک‌طرفه و از ایران به قطر انجام می‌شدند.

یکی دیگر از خاطرات سخایی از ماموریت در قطر، درباره اطلاعات مردم مذهبی قطر از ایران و اصول اعتقادی کشورمان است. او می‌گوید تعداد زیادی از مذهبی‌های قطر بر این‌تصور بودند که ایران شیعه، سایر مذاهب اسلامی را کافر می‌داند و حتی آن‌ها را مسلمان نمی‌داند. با این‌وجود، سخایی خاطره جالبی از تاثیرگذاریِ آن‌روزهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه دارد. او می‌گوید «ولیعهد قطر به قدرت نفوذ فرهنگی وسیاسی ایران اشاره می‌کرد و می‌گفت عربستان سعودی میلیاردها دلار علیه شما خرج می‌کند، اما هرکجا وارد می‌شود می‌بیند جمهوری اسلامی پیش از او وارد شده است.» (صفحه ۳۲۷)

* ممنوعیت شکار پرندگان در ایران و رقابت شیوخ عرب برای گرفتن ویزا

اولین‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در قطر روایت می‌کند ممنوعیت شکار پرندگان در ایران باعث شده بود شیوخ عرب برای رسیدن به این‌گونه پرندگان، راه سایر کشورهای اطراف مثل افغانستان، پاکستان و ... را در پیش بگیرند. گاهی هم مقامات محلی ایرانی به‌ویژه در استان‌های جنوبی کشور، قانون را به شیوه‌های گوناگون دور می‌زدند و شیوخ را برای شکار پرنده دعوت می‌کردند. این‌مساله باعث شده بود موضوع اخذ ویزا برای سفر به ایران برای شیوخ به امری حیثیتی و رقابتی تبدیل می‌شد.

یکی از مسائل و موضوعات جالب درباره قطرِ دهه ۶۰، این است که بسیاری از مقامات و مدیران این‌کشور در آن‌برهه سواد خواندن و نوشتن نداشتند و به‌واسطه نسبت فامیلی و عشیره‌ای پست‌های حکومتی را اشغال کرده بودند. چون این‌کشور با جمعیت اندک و سیاست درون‌گرایانه خود، نیازی به فعالیت گسترده اقتصادی نداشت و با فروش مقداری نفت و گاز، امور خود را پیش می‌برد.

* دعوت شخصی رفیقدوست توسط رهبر کره شمالی

رضا سعیدمحمدی از مرداد ۱۳۶۵ تا ۶۷ سفیر جمهوری اسلامی ایران در کره شمالی بوده است. یکی از مهم‌ترین خاطرات او درباره چرایی و چگونگی خرید موشکی ایران از کره شمالی است. او روایت می‌کند زمانی‌که قذافی در اوج موشکباران ایران از سوی عراق، از ادامه همکاری موشکی با ایران عقب‌نشینی کرده و ژیروسکوپ موشک‌های خود را از ایران خارج کرد، ژیروسکوپ موشک‌های خریداری شده از کره شمالی که معمولا با کشتی به ایران حمل می‌شد و زمان زیادی می‌برد تا به ایران برسند، جداگانه با هواپیما به ایران ارسال می‌شد تا مشکل موشک‌های زمین مانده لیبیایی‌ها برطرف شود. محسن رفیقدوست هم که در آن‌زمان وزیر سپاه بود، گاه برای امضای قرارداد یا پیگیری توافق‌های انجام‌گرفته به کره شمالی سفر و با رهبر کره ملاقات می‌کرد. سعیدمحمدی روایت می‌کند، یک‌بار کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی رفیقدوست و هیئت همراهش را شخصا به ضیافت نهار دعوت کرد؛ کاری که در عرف دیپلماتیک مرسوم نیست و معمولا همتای مقام مدعو، میزبانی این‌گونه ضیافت‌ها را به عهده می‌گیرد.

زمانی‌که قذافی در اوج موشکباران ایران از سوی عراق، از ادامه همکاری موشکی با ایران عقب‌نشینی کرده و ژیروسکوپ موشک‌های خود را از ایران خارج کرد، ژیروسکوپ موشک‌های خریداری شده از کره شمالی که معمولا با کشتی به ایران حمل می‌شد و زمان زیادی می‌برد تا به ایران برسند، جداگانه با هواپیما به ایران ارسال می‌شد تا مشکل موشک‌های زمین مانده لیبیایی‌ها برطرف شودروایت سفرهای رفیقدوست به کره شمالی و چگونگی مقابله ایران با کارشکنی موشکی لیبی پیش‌تر در قالب پرونده‌های دیگر در مهر منتشر شده‌اند که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «وقتی رفیقدوست پیش ژاپنی‌ها تار سبیل گرو گذاشت/قذافی مدعی بود لیبی مسئول ربایش امام موسی صدر نیست»

* «چرا لیبی در کار موشکی ایران کارشکنی کرد و چگونه مستقل شدیم؟»

* مخالفت کره شمالی با فرهنگ برهنگی غرب

سفیر پیشین ایران در کره شمالی می‌گوید کیم ایل سونگ به‌خلاف کره جنوبی به‌شدت با ترویج فرهنگ غربی در کره شمالی مخالفت می‌کرد و از این‌رو اجازه ورود مظاهر فرهنگ غرب به کشور را نمی‌داد. طبق روایت‌های رضا سعیدمحمدی، فرهنگ برهنگی در جامعه کره شمالی وجود نداشت و زنان عموما در ملا عام با لباس‌های بلند و پوشیده ظاهر می‌شدند. نکته جالب دیگر درباره اجتماع کره شمالی که در روایت‌های سعیدمحمدی وجود دارد، این است که در مشاهداتش در خیابان‌های کره شمالی هرگز این‌عرف وجود نداشت که دختران و پسران هنگام پیاده‌روی یا حضور در اماکن عمومی، دست یکدیگر را بگیرند.

* اقبال فیلم‌های ایرانی در کره شمالی

سعیدمحمدی می‌گوید در دوران ماموریتش در کره شمالی، فیلم‌های ایرانی در این‌کشور طرفداران زیادی داشتند و زمانی که هفته فیلم ایران در این‌کشور برپا می‌شد، سینماها مملو از جمعیت می‌شدند. او درباره سلیقه سینمایی مردم کره شمالی نیز این‌فراز را در خاطراتش دارد: «فیلم‌های سینمایی عمدتا تاریخی و حماسی است و از نمایش فیلم‌های مستهجن و غیراخلاقی در سینماها خبری نیست.» (صفحه ۳۷۵)

* چرایی رکود فعالیت دیپلماتیک سفارتخانه‌ها

سفیر سابق ایران در کره شمالی در بخشی از خاطراتش، نگاه انتقادی به سیاست‌های کاربردی و غیرکاربردی دارد و درباره رکود فعالیت سفارتخانه‌های ایران می‌گوید. باور سعیدمحمدی این است که «در حال حاضر، یکی از دلایل رکود فعالیت دیپلماتیک در اغلب سفارتخانه‌های ما در خارج کشور، همین دستورالعمل‌های ارسالی از مرکز و ترس سفرا از برخورد مرکز با آنان است. این‌دستورالعمل‌ها به‌ظاهر در راستای تامین منافع ملی صادر می‌شود، اما در حقیقت برخلاف منافع ملی و مانع از تحرک دیپلمات‌های ما در سراسر جهان است.» (صفحه ۳۸۰ به ۳۸۱)

* فساد اخلاقی وزارت خارجه در سال‌های پیش از انقلاب

از دیگر نکات جالبی که رضا سعیدمحمدی به آن‌ها اشاره می‌کند، وضعیت فساد در وزارت خارجه، پیش و پس از انقلاب است. به گفته او، مسجد وزارت امور خارجه در واقع همان‌سالن بزرگی است که در زمان رژیم طاغوت، سالن رقص و محل برگزاری شب‌نشینی‌های اعضای ارشد این‌وزارتخانه بود.

سعیدمحمدی می‌گوید «وزارت خارجه پیش از انقلاب به لحاظ اخلاقی یکی از آلوده‌ترین دستگاه‌های دولتی بود. در همین‌رابطه، خانم‌هایی در این‌وزارتخانه مشغول به‌کار بودند که سابقه خوبی نداشتند و ادامه فعالیت آن‌ها به صلاح محیط اداری این‌دستگاه نبود، به‌خصوص که شاهدان زیادی علیه آن‌ها شهادت داده بودند. بنابراین تمام این‌خانم‌ها شناسایی و از وزارت خارجه اخراج شدند. برخی از آن‌ها را که به احکام خود اعتراض داشتند و جرم‌شان سنگین نبود، بازنشسته کردیم.» (صفحه ۳۵۷)

ادامه دارد...

کد خبر 6091977 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • نخستین رویداد جایزه « استاد مویدی» برگزار شد
  • تجلیل از استاد برتر دانشگاه شیراز
  • آقای همایون شجریان، تو را به خدا بیایید و بگویید ما اشتباه کردیم!
  • پرواز نخستین کاروان زائران حج عمره
  • اعزام نخستین گروه حجاج عمره از ۳ استان جنوبی کشور
  • تقدیر از ۱۰۰ استاد در نخستین دوره اعطای جایزه شیخ مفید
  • خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس
  • ببینید | خاطرات شنیدنی رهبر انقلاب از استادِ شهید مرتضی مطهری
  • آقای همایون شجریان بیایید و بگویید ما اشتباه کردیم!
  • تبلیغات منفی رسانه‌های غرب درباره فتح فاو توسط ایران